به گزارش خبرنگار فرهنگي خبرگزاري تسنيم، شهيد اميرعلي حاجيزاده از شاگردان شهيد حسن طهراني مقدم پدر موشكي ايران بود كه در تمام مراحل موشكي شدن ايران پابهپاي شهيد طهرانيمقدم پيش آمد، پس از شهادت شهيد طهرانيمقدم و در جريان نگارش كتاب «مرد ابدي» كه كاملترين و جامعترين كتاب درباره شهيد طهراني مقدم و شكلگيري صنعت موشكي ايران است، شهيد حاجيزاده بهگفته نويسنده از بهترين راويان بوده است، چرا كه كنار شهيد تهراني مقدم و ديگر همرزمهايشان در انجام عملياتهاي موشكي و مخصوصاً پرتابهاي همزمان، جانفشانيهاي بسيار داشتند.
معصومه سپهري نويسنده در كتاب «مرد ابدي» كه روايتي مستند از زندگي پدر موشكي ايران، شهيد والامقام سردار حسن طهرانيمقدم است، روايتهايي درباره فعاليتهاي اين شهيد بزرگوار در راستاي موشكي شدن ايران داشته است. در بخشي از اين كتاب وي به نقش شهيد حاجيزاده در اجراي ايده شهيد طهراني مقدم مبني بر ساخت نخستين سايت زيرزميني پرتاب موشك اشاره شده است.
«كوه و قلّه و سرزمينِ شگفتي نبود كه حسن مقدم آرزوي فتحش را در دل نداشته باشد. زيبايي كوه، برايش فقط در پيچش سنگها، پاكي هوا، برفهاي انبوه خفته در سايهها و زيبايي بوتههاي وحشي در كوهپايهها، نبود. با كوه انس داشت و از آن درس ميگرفت؛ از بزرگياش، سكوت رازآلودش، شگفتي كوههاي فرورفته در افق، از باري كه هر كس بايد به دوش ميكشيد، از تنهايي در شبهاي تاريك، بيشتر و بهتر خدا را مييافت. ميگفت: «بچهها تاريكي و سكوت فضاي كوهستان در شب، آدمو ياد قبر ميندازه! واقعا چه چيزايي بايد با خودمون ببريم؟ خدا به دادمون برسه!»
بخشي از سكوت او در حين كوهنوردي، به تفكر درباره پروژههاي جديد موشكي ميگذشت. آن روزها حاج حسن درگير يك پروژه بسيار بزرگ و جذاب بود! فكر پوياي او، دنبال امن كردن فرايند عمليات موشكي، مدام در جستجو بود. در برابر تهديدات دشمنِ پُرزوري كه در منطقه خيمه زده و مرتب بر تعداد پايگاههاي نظامياش در منطقه ميافزود، يا بايد انبوهي از سكوهاي مختلف و مواضع پرتاب داشتند، يا دست به ابتكاراتي ميزدند كه شرطبندي فوتبال فكرش را نميكرد. اين ايده مدتها در ذهن خلاق حسن پرورش يافته بود تا زماني كه آن را مطرح كرد و باز چندين گروه را براي عملي كردن آن گِرد هم آورد.
بچهها ما تا الان براي نگهداري موشكها و تجهيزاتمون از تونل استفاده ميكرديم، بايد براي عمليات موشكي هم بريم زيرِ زمين! آنها در بازديد از كشورهاي مختلف ديده بودند كه برخي تونلها و كارخانجات موشكي آنها زيرِ زمين است. در ايران هم تا حدي از تونلها براي نگهداري هم استفاده ميشد اما اين ايده جسورانه، در اجرا بسيار دشوار و پيچيده بود. نه دانش آن را داشتند و نه ابزار كاملِ كارش را.
براي يافتنِ پاسخِ سوالات جدي و مهم در اين زمينه، جلسات مختلفي برگزار ميكردند. نتيجۀ جلسات، به طراحي يك سيلوي خاصِ پرتاب منجر شد كه اسمش را «خيبر» گذاشتند و بين خودشان به شَفت و مُغار معروف شد. ( شَفت در مهندسي عمران، يك گذرگاه عمودي يا شيبدارِ زيرزميني و مُغار به فضاي بزرگِ زيرزميني گفته ميشود.) عمليات حفاري پيچيدهاي براي اين كار لازم بود. آن روزها اميرعلي حاجيزاده، فرمانده مهندسي نيروي هوايي بود كه اجراي اين كارِ بكر و بينظير را به عهده گرفت.
از نظرات و كمك مهندسين معدن استفاده شد و بچههاي نقشهبرداري براي اينكه فرآيند حفاري دقيق و درست انجام شود، به كمك آمدند. وسعت و ارتفاعِ محيطِ سيلو بايد به اندازهاي ميبود كه يك موشك بتواند آنجا جابهجا شده و روي سكو عمود شود. مهندسي نيروي هوايي براي حفاري چنين موضعي كارهاي ابتكاري فراواني انجام داد، در حاليكه آن روزها تجهيزات لازم براي حفاري عمودي در كشور وجود نداشت! يك سكوي خاص و ثابت براي سيلوي زيرسطحي نيز بايد طراحي و ساخته ميشد كه تا آن روز، نمونه نداشت. طراحي و ساخت چنين سكويي بههمراه تجهيزات جانبي پرتاب، شامل تاسيسات برقي، مكانيكي و هيدروليكي، همگي در مركز تحقيقات صنيعخاني با مسئوليت خودِ حاج حسن، توسط مردان سختكوش و مهندسان بيادعاي خودشان طراحي و ساخته انجام شد و به سوالات متعددي پاسخ داده شد. ـ بايد براي خروجِ انرژي گاز در لحظۀ پرتاب، طراحي خاصي انجام بشه تا گاز داخل فضاي سيلو نشه! ـ اين موضع بايد از نظر صدا آگوستيك باشه، سروصداي زيادِ پرتاب ممكنه به خودِ موشك صدمه بزنه! بايد ديوارههاي موضع با عايق خاصي تجهيز بشه تا صدا تو محيط جذب بشه! ـ بايد تجهيزات اطفاء حريق پيشبيني بشه. سيستمهاي خنككنندۀ عمومي كه در مواضع معمولي استفاده ميشه، اينجا بايد به صورت ثابت تو سيلو نصب بشه كه از چند جهت بتونند سكو را خنك كنند. ـ بايد كابلكشي خاصي انجام بشه تا نفراتي كه كارِ برنامهريزي پرتابو انجام ميدن، خارج از محيط سيلوي پرتاب، عمليات رو مديريت كنن. بچهها بايد پشت درهاي ضد انفجار باشن كه اگر اتفاقي افتاد، درها بتونن انفجار يا هر اتفاق غيرمترقبه را داخل تونل دَمپ كنند!
كار در هر بخش با ملاحظات و پيچيدگيهاي فراوان، توسط چندين تيم به صورت كاملا محرمانه انجام ميگرفت تا دهها گره دشوار علمي باز شود. براي ساخت درهاي ضدانفجار، مطالعات زيادي انجام شد و پس از چند بار شبيهسازي، بالاخره چيزي را كه ميخواستند، ساختند. اجراي اولين سيلوي پرتاب زيرسطحي جمهوري اسلامي، پروژه بسيار پيچيدهاي بود كه حدود سه سال طول كشيد و بالاخره در فروردين 1379 به مرحله تست رسيد. تست اين سيلو، مثل همه تستهاي ديگر و بلكه بيشتر از آنها، اهميت و اضطرابي خاص داشت؛ چون بخشي از مسير حركت عمودِ موشك از داخلِ جدارۀ كوه انجام ميشد. با حضور سردار قاليباف، فرمانده وقت نيروي هوايي و تعدادي از فرماندهان ديگر كه ناظر اين پرتاب بودند، تست انجام شد. منطقۀ تست نزديك مرز بود و نگران بودند كشورهاي نزديك هم اطلاعات اين عمليات را بگيرند.
يك فروند شهاب_1 با برد كوتاهشده، پرتاب شد تا مسير پروازش آنقدر طولاني نباشد كه اطلاعاتش براي غريبهها مشخص شود. اين تست، تست موفق و بسيار درخشاني بود كه پايه كارهاي بعدي شد. كمتر پروژهاي بود كه كارهاي تكميلي بعدي بر آن استوار نشود. با اقتباس از دانش و تجربهاي كه در فرآيند ساخت شفتومغارِ خيبر به دست آوردند، ايدۀ سيلوهاي ديگرِ پرتاب عملي شد. حسن مقدّم، هر نوآوري را پاس ميداشت. ايدههاي بكر و دورنگريهاي خودش، جرئت و جسارتي ميطلبيد كه هر كسي آن را نداشت.